سفارش تبلیغ
صبا ویژن
درباره وبلاگ
مطالب پیشین
آرشیو مطالب
ابر برچسب ها
وصیت نامه شهدا

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :7
بازدید دیروز :2
کل بازدید :47771
تعداد کل یاد داشت ها : 55
آخرین بازدید : 103/9/12    ساعت : 4:11 ص
امکانات دیگر
لزوم تعظیم شعائر اسلامى     

شعائر اسلامی

(خلاصه ی کتاب لزوم تعظیم شعائر اسلامى‏ اثر شهید مطهری)

ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَانَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلوب‏[1]

این است [فرایض خدا] و هر کس شعایر خدا را بزرگ دارد در حقیقت، آن [حاکى‏] از پاکى دلهاست.

یکى از دستورها و مقررات اسلامى که شامل همه مسلمانان است مسئله لزوم تعظیم شعائر اسلامى، یعنى بزرگ شمردن شعارهاى اسلامى است. ما اول باید کلمه «شعار» را معنى بکنیم تا ببینیم معنى بزرگ شمردن شعار چیست، آنگاه ببینیم چه چیزهایى شعارهاى اسلامى است که ما وظیفه داریم آن شعارها را بزرگ بشماریم‏.

هرکارى که انسان می کند که مفهوم و معنى آن کار این باشد- یا لااقل متضمن این جهت باشد- که وابستگى انسان را به یک گروه معین یا  به یک اعتقاد و تفکر معین اعلام کند، به آن «شعار» مى‏گویند.

اسلام یک دین اجتماعى است. اسلام، هم دین است هم دنیا، هم آخرت است هم زندگى، هم مقررات معنوى و الهى و روحى دارد و هم مقررات اجتماعى. در جمیع شئون زندگى بشر مقررات دارد اسلام گذشته از این مسائل، به حکم اینکه محتواى اجتماعى دارد و می خواهد همیشه به صورت یک واحد اجتماعى زندگى کند، از این نوع دستورها هم دارد و از آن جمله یک سلسله شعارها دارد، شعارهایى که یک مسلمان باید با این شعارها زندگى کند، یعنى باید زندگى خودش را با این شعارها توأم کند و همیشه با این شعارها اعلام کند من مسلمانم، نه به زبان بگوید من مسلمانم. شما اگر در یک کشور خارجى حرکت می کنید و روى اتومبیل خودتان پرچم سه رنگ زده ‏اید، به زبان نمی گویید من ایرانى هستم ولى با عملتان می ‏خواهید به همه اعلام کنید من ایرانیم، من وابسته به ایرانم، من ابایى و ننگى ندارم از اینکه ایرانى باشم، افتخار هم می ‏کنم که ایرانى باشم. همان پرچم را که شما نصب می کنید وابستگى خودتان را به ایران اعلام می کنید.

چند نمونه از شعائر اسلامی

ü       ساخت مساجد و رعایت حرمت آن

ü       تعظیم مساجد و قبور بزرگان دین

ü      سلام کردن در موقع دیدن برادران ایمانی

ü      قرار دادن تاریخ هجری به عنوان مبدا تاریخ

ü      پرداخت آشکار زکات واجب

ü      خواندن نماز به جماعت در مساجد

ü      اذان گفتن با صدای خوش و بلند

ü      عزاداری برای معصومین عموما و بزرگداشت عزاداری امام حسین«علیه السلام» خصوصا

ما علاوه بر همه مقررات و دستورهایى که داریم که باید تهذیب نفس کنیم، باید خداشناس باشیم، باید نماز بخوانیم، باید روزه بگیریم، باید حج کنیم، باید ربا نخوریم، باید شراب نخوریم، باید دروغ نگوییم و راست بگوییم، باید امین باشیم، دستورهاى زیادی که در اسلام هست، علاوه بر همه این دستورها ما باید وقتى که زندگى می ‏کنیم یک نوع برداشتهاى دیگرى هم در زندگى داشته باشیم که در آن برداشتها عملًا داریم می گوییم من مسلمانم. این برداشتها در لباس ما باید ظاهر باشد، در قیافه ما باید ظاهر باشد، در مجالس ما باید ظاهر باشد، در شروع ما به کارها باید ظاهر باشد، در نامگذاریهاى ما براى بچه‏ هاى خود باید ظاهر باشد، در تابلوهایى که در خانه‏ هاى خودمان نصب می کنیم باید ظاهر باشد، در استیل ساختمانهاى ما و در شهر ما باید ظاهر باشد، در همه شئون زندگى ما باید ظاهر باشد؛ یعنى خانه ما باید بگوید من خانه یک نفر مسلمانم. اگر کسى از کوچه عبور می کند، یک نشانه‏ اى باید روى خانه ما باشد که آن خانه بگوید من خانه یک نفر مسلمانم. در لباس پوشیدن ما لااقل یک نشانه باید وجود داشته باشد که بگوید به این نشانه من مسلمانم. ما در این مسائل نه شعار ملى باقى گذاشته‏ ایم نه شعار اسلامى، هیچ کدام، نه زن ما و نه مرد ما. اگر بیایند ببینند، نه یک زن ما را روى قیافه و خانه و این‏جور چیزها می توانند بفهمند که ایرانى است یا مسلمان است و نه یک مرد ما را؛ یعنى دیگر هیچ شعارى در شئون زندگى خودمان باقى نگذاشته ‏ایم.

اسلام شعار تصویرى ندارد

اسلام شعار تصویرى ندارد. دو شعار است که اسلام ندارد؛ یکى شعار تصویرى و یکى شعار عددى. در بعضى از جاهاى دیگر شعارهاى تصویرى پیدا می شود مثل صلیب که شعار مسیحیت است. اسلام شعارى ندارد که در مقابل صلیب بگذاریم.

هلال که شما می ‏بینید امروز تا اندازه‏ اى شعار شمرده می شود و در مقابل صلیب قرار می دهند البته شعار دولت عثمانى بود.

اسلام هیچ نوع شعار تصویرى ندارد. تصویرهایى که با اسم و به انتساب شخص مقدس رسول اکرم یا امیرالمؤمنین یا ائمه اطهار [است و] این تصویرهایى که در بازار می فروشند- شمایل پیغمبر اکرم، شمایل امیرالمؤمنین- هیچ کدام اساس ندارد و اسلام هم از اول تمایلى به این امر نداشته بلکه با آن مخالف بوده است.

اسلام چون راجع به توحید غیور است و غیرت توحیدى زیادى دارد، از اول با مجسمه‏ سازى و مجسمه‏ تراشى- بالاخص براى اولیاى دین- سخت مبارزه کرده است و در آن زمان هم افرادى بودند که اگر می خواستند تصویر بکشند با قلم می کشیدند- مخصوصاً در زمان ائمه که تمدن اسلامى خیلى توسعه پیدا کرده بود- ولى در عین حال چنین چیزى نبوده و مخصوصاً اگر از پیغمبر و ائمه تصویرى می بود حتماً ما حالا آنها را به جاى عیساى مسیح گرفته بودیم و پرستش می کردیم.

ما در اسلام شمایل‏ تصویرى نداریم. چه لزومى دارد؟ واللَّه نه مستحب‏ است و نه واجب؛ حتى مستحب هم نیست. اگر شکى باشد در اباحه آن است.

اسلام شعار عددى هم ندارد

همچنین شعار عددى هم ما نداریم، یعنى یک عدد معین که از نظر اسلام، ما باید براى آن احترام قائل باشیم. مثلًا کلمه مبارکه لا اله الّا اللَّه به یک حساب 135 است، اگر لام را مشدّد حساب کنیم می ‏شود 195. آیا عدد 135 یا 195 براى ما یک عدد مقدسى است؟ نه! عدد 92 مساوى است با اسم مبارک محمّد صلى الله علیه و آله، آیا عدد 92 براى ما یک عدد مقدسى است؟ اگر ما یک جمعى تشکیل دادیم، خوب است 92 نفر باشد نه 93 نفر و نه 91 نفر؟ نه. عدد 110 مساوى است با اسم مبارک على علیه السلام، آیا این عدد از نظر اسلام یک تقدسى دارد؟ 110 با 111 و با 109 فرق می کند؟ نه، اسلام از این بازیها خوشش نمی آید. براى این جور چیزها یک حدیث ضعیف هم شما نمی توانید پیدا کنید. ممکن است شما بگویید من که این کار را می کنم فقط می خواهم وابستگى خودم را به پیغمبر، به لا اله الّا اللَّه، به امیرالمؤمنین نشان بدهم. می گویم راست است ولى اسلام راههاى دیگر نشان داده که از آن راهها شما وابستگى خودتان را نشان بدهید. شما چرا شعارهایى را که خود اسلام آنها را شعار انتخاب کرده است کنار می گذارید بعد شعارى از پیش خودتان انتخاب می کنید؟ حساب ابجد که یک حساب و رمز واقعى و یکى از قوانین حقیقى عالم نیست. اساساً ما نباید به این حسابها ترتیب اثر بدهیم، در هیچ‏ جا و لو به عنوان شعار.

شعارهاى لفظى‏

اسلام شعار لفظى دارد. تابلو بنویسید در خانه خودتان: انَّ اکْرَمَکُمْ عِنْدَاللَّهِ اتْقیکُمْ.

بنویسید: لا اله الّا اللَّه محمّدٌ رسول اللَّه علىٌّ ولىُّ اللَّه. تابلوهاى اصول اجتماعى اسلام را در خانه‏ هاى خودتان بزنید: یا ایُّهَا النّاسُ انّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ انْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفوا انّ اکْرَمَکُمْ عِنْدَاللَّهِ اتْقیکُمْ.

بدهید از اینها تابلوهاى بسیار عالى بسازند و در خانه‏ هاى خودتان نصب کنید. اینقدر هم از این شعارها ما داریم که الى ماشاءاللَّه. گفتیم اسلام دین ناطق و گویاست، با آدم حرف می زند.

و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلىّ العظیم و صلّى اللَّه على محمّد و اله الطاهرین‏

 



[1]-حج32

 



      
روش فیش برداری     

امام صادق(علیه السلام) فرمودند:

اکتبوا فانکم لا تحفظون حتی تکتبوا.

اصول کافی ج1 ص 52

نکاتی درباره  فیش برداری

چون فیش برداری مقدمه ای برای تحقیق و تدریس و تالیف و پژوهش است بنابراین بر روی فیش ها باید مطالب اصلی و مهم و معتبر و دارای مدرک یادداشت شود و با تلخیص متون و ماخذ از ذکر مطالب جزیی و بدون منبع پرهیز گردد.

همراه داشتن تعدادی فیش در مواقع مختلف برای فیش برداری شایسته ی یک محقق است.

متن فیش با غیر مداد و سر برگ با مداد تکمیل شود.

نوشتن مطالب با قلم نوک ریز باعث صرفه جویی در فیش ها می شود.

برای ثبت مطالب طولانی و مهم از فیش های متعدد استفاده می شود ولی باید ارتباط آنها را  با علامت                و               به هم حفظ کرد.

هیچ گاه نباید روی یک فیش دو یا چند موضوع متفاوت را نوشت.

ذکر زمان و مکان امری شایسته است و در برخی موارد مثل جایی که زمان و مکان مهم است واجب می باشد.

عنوان فیش باید گویا زیبا و متناسب با مطالب باشد.

هر فیش سه عنوان دارد.

موضوع کلی: عناوین و اسامی دانشهاست مثلا تاریخ. موضوع جزئی(عام): موضوعات جزئی هر موضوع کلی است مثلا مغول ها. موضوع خاص موضوع جزئی هر موضوع عام است مثلا چنگیز خان.می توان موضوع اخص هم داشت مثلا مرگ چنگیز خان.

ماخذ: روش فیش برداری، عبد الرحیم موگهی



      
مانکن های چادری یا صاحبان پرچم های سیاه؟(2)     

چادر حجابچادر حجابچادر حجاب

اکنون به سراغ نظرات دانشمندان جامعه شناس غربی می رویم:

«از دیدگاه کروبر، مد در واقع تغییر برای تغییر است. یعنی هدف و غایت دیگری ندارد.

فلوگل می گوید:مد یک حرکت نیست، بلکه دو حرکت است؛ یکی اینکه افراد طبقه پایین را سوق می‌دهد که به افراد طبقه بالا شبیه شوند و دیگر اینکه افراد طبقه بالا را ترغیب می کند که وضع گذشته را رها کنند و نگذارند افراد طبقه پایین به آنها برسند.

وبلن می گوید: مد مختص طبقه بالای جامعه است که برای کسب درآمد مجبور به انجام کار نیستند. وقتی مد در سطح جامعه توسعه یابد، بوسیله طبقات پایین‌تر تقلید می‌شود. طبقات بالاتر نیز همواره برای حفظ موقعیت اجتماعی خود، صور جدیدی از الگوهای مصرف می‌آفرینند. «مد روز بودن» معیاری است که طبقه مرفه برای باز تولید جایگاه مسلط خود تعریف می‌کند.

جیمز ساموئل کلمن، مقوله مد را یکی از اشکال رفتار جمعی و مترادف با هوس می‌داند. هوس‌ها در طول زمان، الگوی خاصی دارند، پدید می‌آیند، به آرامی رشد می‌کنند، کم کم نیرو می‌گیرند، به اوج می‌رسند وسرانجام رو به زوال می‌گذارند و از بین می‌روند. برخی از هوس‌ها در یک چرخه همیشگی قرار دارند، بدین معنی که یک هوس یا مد پدیدار می‌شود و جای مد قبلی را می‌گیرد و به نوبه خود جای خود را به مد دیگری می‌دهد. در واقع سبک پوشاک فرد با توجه به واکنش دیگران انتخاب می‌شود، یعنی افراد به شیوه‌ای لباس می‌پوشند که مورد پسند دیگران باشند.

به عقیده زیمل، مد هم میل به همرنگی با دیگران را ارضاء می‌کند و هم میل به جدایی و ممتاز بودن از دیگران را برآورده می‌سازد. فرد با پیروی از مد، هم خود را متفاوت و بدیع می‌سازد و هم جایگاه اکثریتی را که مانند او رفتار می‌کنند، بدست می‌آورد. بنابراین، مد پدیده اجتماعی خاص نظام سرمایه‌داری و مدرنیته غربی است که از یک سو، میل به همرنگی با دیگران و تأیید آنها و از سوی دیگر، با میل به ممتاز بودن، با مقولات فردی و خاص بودن ارتباط دارد. بنابراین اگر بخواهیم جریان اصلی مد را بهتر درک کنیم باید آنرا در رابطه با فرآیند مصرف‌گرایی قرن بیستم در غرب همراه سازیم که به طور کلی می‌توان خصیصه‌های آن را در دو مورد زیر برشمرد:

- فرهنگ مصرفی:یعنی ارزش‌های فرهنگی بیشتر در رابطه با مصرف تعریف می‌شود تا بوسیله دیگر ابعادی چون کار، شهروندی و جهان بینی مذهبی.

- فرهنگ مصرفی، فرهنگ جامعه مبتنی بر روابط بازار است. یعنی است که رفتار‌ها و تعاملات انسانی از طریق بازارها جهت می‌گیرند، بازارهایی که روز به روز در حال گسترش هستند. در جهان کنونی، «بازار آزاد» به عنوان ویژگی یک جامعه خوب مطرح شده است و ادعا می‌شود که به شکل عقلانی، ثروت، کالاها، خدمات و آزادی انتخاب را به مصرف‌کنندگان عرضه می‌کند. واقعیت آن است که این عقلانیت، همان عقلانیت ابزاری متأثر از فرهنگ صنعت است که بوسیله سرمایه‌داران سودجو ایجاد شده و مدام دستکاری می شود.

این حوزه بیش از همه، زنان و جوانان را درگیر خود کرده است[1]

لذا میبینیم که مد که در ظاهر خیلی ساده به نظر می رسد پدیده ای پیچیده و چندبعدی است که جامعه ی سرمایه دار با انواع تبلیغات سعی در گسترش آن دارد. مبتذل کردن فرهنگ، از بین بردن هویت ملی، چپاول ثروت مردم جوامع در حال توسعه، تسلط فرهنگی مستکبران، عقب نگه داشتن کشورهای جهان سوم و...همگی نتایج سوء مدگرایی است.

اما در پایان حالا که دانستیم «مد فی نفسه امری مخدر و نامطلوب است» می خواهم به بحث اول برگردم:

متاسفانه بنیاد ملی مد و لباس و سایر افرادی که در این رابطه اظهار نظر کرده اند معتقدند باید ما خودمان مد ایجاد کنیم و این حربه را از دست دشمن بگیریم در حالی که این عزیزان متوجه نیستند پدیده ی مدگرایی جدای از اینکه چه چیزی را مد کند آثار بسیار مخربی دارد که به آنها پرداخته شد: چشم و هم چشمی، تفاخر، تجمل گرایی، غفلت از معنویات، و ... بدتر از همه بحث درباره ی چادر است. اینکه در اول گفتم متاسفانه از چادرهایی که مد شده استقبال زیادی شده به همین دلیل بود. زنان چادری که حجاب خود را با عفت و حیا همراه داشتند با وارد شدن به عرصه ی مد تبدیل به مانکن هایی برای تفاخر، جلوه گری و ... می شوند. این امر نیازی به اثبات ندارد فقط کافی است نگاهی به مجریان چادری تلویزیون بشود که با چه آرایشی و با چه رنگهای تندی مقابل دور بین ظاهر می شوند(یعنی زن چادری باید این طور باشد) و یا نگاهی شود به وضعیت دختران چادری در این چند ساله در خیابان ها که با آرایش رسمی چادر ملی هم به سر می کند یا حتی با چکمه و مانتوهای آنچنانی و حتی موهای خود را هم بیرون می گذارد. متاسفانه وارد شدن چادر به بازار مد این مشکلات را ایجاد کرده است.زن مسلمان باید پرچمهای سیاه مبارزه با استکبار را بر سر کند نه اینکه آلت دست دشمن شود!

در نهایت نتیجه ای که بنده می گیرم این است که جامعه ی ما :

1-    باید لباسی ملی داشته باشد و لباس ملی زنان ما همان چادر است.

2-    باید در این لباس تنوع باشد.

3-    اما باید از مد گرایی در این رابطه پرهیز شود.

 



[1]-عیسی کشاورز، مهدی محمودی، نگاهی کلان به شاخصهای مد و لباس ،تابستان 90، مقاله از سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

 



      
مانکن های چادری یا صاحبان پرچم های سیاه؟     

چادر حجاب چادر حجابچادر حجاب

مانکن های چادری یا صاحبان پرچم های سیاه؟

آیا مد (در باره ی لباس) در اسلام به همین معنای رایج امروزی مطلوب است؟

آیا اسلام با تنوع مخالف است؟ اسلام تا چه حدی با این پدیده راه می آید؟ خطوط قرمز چیست؟

در سخنان مقام معظم رهبری در باره ی لباس مطلبی به چشم می خورد که گوش مسئولان امر و سایر افرادی که دغدغه ی فرهنگ دارند را تیز کرده و برخی را به تلاش برای پاسخ به ندای این رهبر فرزانه واداشته است: لباس ملی!

‏« لباس ملى را در برنامه‏ى خودتان مطرح کنید. آیا این لباسى که الآن تن شماست، ‏ لباس ملى ماست؟ هندى‏ها که ‏ لباس ملى خودشان را دارند، ضررى کرده‏اند؟ آفریقاییها که لباس ‏ملى خودشان را دارند، ضررى کرده‏اند؟ ‏ لباس ملى ما چیست؟ مى‏فرمایند کت و شلوار! آیا ‏لباس ملى ما این است؟ لباس ‏ ملى شما این نیست؛ اشتباه مى‏کنید. کت و شلوار، لباس ى است که آوردند تن ما کردند! البته من تعصبى روى کت و شلوار ندارم؛ من خودم گاهى که لازم باشد، کت و شلوار هم مى‏پوشم؛ در جبهه هم ‏ فرم مى‏پوشیدم؛ ممکن است کاپشن هم بپوشم؛ اما یک ملت باید در این مسئله تعصب داشته باشد؛ یعنى یک روح ملى در اینجا وجود داشته باشد. چند سال قبل در زمان ریاست جمهورى، من این قضیه را به دستگاهى محول کردم، اما نتوانستند؛ خیلى خوب، شما این را بیاورید در ذهن مردم مطرح کنید. مردم، مثل همین برادرى که گفتند کت و شلوار لباس ‏ ملى ماست که اشتباه هم کردند خیال مى‏کنند که واقعاً کت و شلوار لباس ‏ ملى ماست؛ این لباس ‏ ملى ما نیست؛ زور که نیست! این مثل آن است که از مردم شوروى بپرسند دین شما چیست؛ آن‏ها هم بگویند مارکسیسم؛ چون هفتاد سال است که مارکسیسم در آنجا حاکم بوده است! آیا اسم این را مى‏شود دین گذاشت؟! یک پدیده‏ى ملى هم همین‏طور است. البته من نمى‏گویم شما بروید ‏ جبه‏ى فلان عهد شاه‏وزوزک را به تنتان کنید؛ طرف‏دار آن‏طور مچل‏بازیها نیستم؛ اما ما طراح داریم، خیاط داریم، هنرمند داریم؛ بنشینند بر اساس همین سنتهاى گذشته، براى زنمان، براى مردمان، یک لباس ‏ درست کنند و آن را الگو قرار دهند؛ این کارها را مى‏شود کرد؛ منتها اگر شما امروز این کار را شروع کنید، بیست سال دیگر نتیجه خواهد داد. این کار، کار زورکى و باسمه‏اى(یعنی ناگهانی) و اجبارى که نیست. شما چرا وارد این قضیه نشوید؟ بروید اول خودتان به یک اندیشه‏ى صحیح و متین و حساب شده برسید.[1]»

بله! لباس ما لباسی غربی و فرنگی است و خوب است لباس ما لباس ملی شود، که اگر چنین شود بسیاری از ناهنجاری های اجتماعی هم خود به خود ازبین خواهد رفت. شنیدم که در خیابانی گشت ارشاد جلوی یک دختر خانم را گرفته بود و به او گفته بودند چرا این لباس جلف را پوشیده ای؟ او هم گفته بود: این لباس را که خودم ندوخته ام ، از مغازه های جمهوری اسلامی خریده ام!

واقعا هم حقیقت همین است ما وقتی نمی توانیم یا شاید هم نمی خواهیم بازار لباس را کنترل و مدیریت کنیم چرا پلیس بیچاره را چوب دو سر نجس می کنیم؟ از طرفی با مردم درگیر می شود و مردم به او فحش می دهند و تازه در رسانه ها هم علیه عملکرد پلیس جنجال می شود و از طرف دیگر سیاسیون هم که به دنبال کسب محبوبیت هستند از عملکرد پلیس برائت جسته و او را تنها می گذارند. لذا می بینیم که طرح های گشت ارشاد هم موقتی می شود.

حال چند سالی است بنیاد ملی مد و لباس راه اندازی شده تا به فرموده ی مقام معظم رهبری جامه ی عمل بپوشاند. این بنیاد اقدام به برگزاری نمایشگاه ها و مسابقات مختلفی در این زمینه کرده و می کند اما در این سبک کار مشکلاتی بزرگ پیدا شد!

چندی پیش لاله افتخاری عضو فراکسیون زنان مجلس به یکی از این مشکلات اشاره کرد. وی گفت: بنیاد ملی مد و لباس ایرانی- اسلامی خلا موجود در جامعه را پوشش داده و مشکلاتی را  که در سطح جامعه است رفع کند، نه ‌این‌که مدهایی ایجاد کند که پوشش را از شکل عام و چادر را از شکل رسمی‌ آن خارج کند.[2]

حضرت آقا در مورد چادر می فرمایند:

«به نظر ما، بحثهایى که در باب پوشش زن مى‏شود، بحثهاى خوبى است که انجام مى‏گیرد؛ منتها باید توجه کنید که هیچ بحثى در این زمینه‏هاى مربوط به پوشش زن، از هجوم تبلیغاتى غرب متأثر نباشد؛ اگر متأثر از آن شد، خراب خواهد شد. مثلًا بیاییم با خودمان فکر کنیم که حجاب داشته باشیم، اما چادر نباشد؛ این فکر غلطى است. نه اینکه من بخواهم بگویم چادر، نوع منحصر است؛ نه، من مى‏گویم چادر بهترین نوع حجاب است؛ یک نشانه‏ى ملى ماست؛ هیچ اشکالى هم ندارد؛ هیچ منافاتى با هیچ نوع تحرکى هم در زن ندارد. اگر واقعاً بناى تحرک و کار اجتماعى و کار سیاسى و کار فکرى باشد، ‏ رسمى زن مى‏تواند چادر باشد و همان‏طور که عرض کردم چادر بهترین نوع حجاب است. البته مى‏توان محجبه بود و چادر هم نداشت؛ منتها همین‏جا هم بایستى آن مرز را پیدا کرد. بعضیها از چادر فرار مى‏کنند، به خاطر اینکه هجوم تبلیغاتى غرب دامنگیرشان نشود؛ منتها از چادر که فرار مى‏کنند، به آن حجاب واقعى بدون چادر هم رو نمى‏آورند؛ چون آن را هم غرب مورد تهاجم قرار مى‏دهد!

شما خیال کرده‏اید که اگر ما چادر را کنار گذاشتیم، فرضاً آن مقنعه‏ى کذایى و آن هاى «و لیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ» و همانهایى را که در قرآن هست، درست کردیم، دست از سر ما برمى‏دارند؟ نه، آن‏ها به این چیزها قانع نیستند؛ آن‏ها مى‏خواهند همان فرهنگ منحوس خودشان عیناً اینجا عمل بشود[3]

بله این یکی از مشکلات بود. اما چند سالی است که شاهدیم چادر نیز با جنسها و مدل های مختلف راهی بازار شده و متاسفانه استقبال زیادی هم از آن می شود. چرا متاسفانه؟ در پایان خواهم گفت.

اکنون ببینیم نظر اسلام در باره ی مد و تنوع لباس چیست؟

حضرت آقا می فرمایند:

«من با تظاهر به تجمل و تجمل‏گرایى در حد معتدلِ کمِ ناگزیرش مخالفتى نمى‏کنم؛ لیکن اگر بنا شد که روند افراطى پیدا کند، چیز بسیار مزخرفى است. درلباس ‏، در آرایش، در زروزیورها و طلا و جواهرات، خانمها بایستى خیلى اهمیت بدهند که امساک بشود و بى‏اعتنایى به این چیزها انجام بگیرد، تا شاید إن شاء اللّه به درخشندگى‏ها و زیباییهاى واقعى‏تر بیشتر توجه بشود، تا به این زیباییهاى ظاهرى[4]


ایشان در جواب استفتایی درباره ی کراوات می فرمایند:
«ترویج فرهنگ اجانب، جایز نیست. به‌طور کلّى، پوشیدن کراوات و دیگر لباس‌هایى که پوشش و لباس غیر مسلمانان محسوب مى‌شوند به‌طورى که پوشیدن آنها، منجر به ترویج فرهنگ منحطّ غربى شود، جایز نیست.»
درباره ی ترویج فرهنگ بیگانه در پوشش و آرایش می فرمایند:

«پوشیدن لباسهایى که از نظر دوخت یا رنگ یا غیر آن تقلید و ترویج فرهنگ مهاجمِ غیر مسلمان باشد، جایز نیست. و همین‌طور استفاده از زیورآلاتى که استعمال آن تقلید از فرهنگ دشمنان اسلام و مسلمین محسوب شود، جایز نیست.»
درباره ی ابرو برداشتن و آرایش مردان نیز می فرمایند:

«در صورتى که ابرو برداشتن یا آرایش کردن مردان تشبّه مرد به زن محسوب شود و یا مفسده‌انگیز باشد و یا ترویج فرهنگ مبتذل غرب به حساب آید، جایز نیست[5].»

در15/ 09/ 1368 می فرمایند:

«در دنیا، سررشته‏ى فرهنگ دست عده‏یى است که آن‏ها چگونگى ‏ و پوشش و کیفیت زندگى و نشست و برخاست و اخلاق و معرفت را براى انسانهاى بى‏گناه و بى‏خبر در سرتاسر عالم رقم مى‏زنند و تعیین سرمشق مى‏کنند. اگر ملتى بتواند خود را از سرایت موج مسموم فرهنگىِ ساخته و پرداخته‏ى بیگانگان حفظ کند، این ملت مستقل خواهد بود؛ اما اگر نتواند و تحت تأثیر غلبه‏ى فرهنگ بیگانه قرار بگیرد، این ملت، ملتى وابسته و اسیر است؛ ملتى است که تلاشهاى استقلال‏طلبانه‏ى سیاسى و اقتصادى او نیز تحت تأثیر کسانى خواهد بود که سررشته‏ى فرهنگ را در دست و اختیار دارند.»

و در 26/ 10/ 1368 می فرمایند:

«آیا جنایتى بزرگتر از این نسبت به زن وجود دارد که بیایند سر او را با آرایش و مُد و جلوه‏گرى و ‏ لباس و طلا و زیورآلات بند کنند و از او به عنوان یک ابزار و وسیله، در راه مقاصد گوناگون استفاده کنند و نگذارند در میدان سیاست و اخلاق و تربیت وارد بشود؟ این، آن کارى است که در رژیم گذشته، دقیقاً و با برنامه انجام مى‏گرفت.»

در مقاله ای به نام «نگاهی کلان به شاخصهای مد و لباس »می خوانیم:

«در احکام دین اسلام، پوشیدن برخی لباس‌ها ممنوع و حرام است. در تمامی این محدودیت‌ها، نکته مسلم آن است که لباس باید از مختل کردن نظم عمومی جامعه به دور باشد و همانطور که باید امنیت فکری و اجتماعی افراد را تأمین کند، باید سلامت روح و روان جامعه را نیز فراهم آورد، نه آنکه خود به عنوان عاملی برای بی نظمی و پراکندگی افکار و انحراف آن از خط اصیل انسانی تبدیل شود.

ممنوعیت لباس، گاه برای آقایان است و گاه برای خانم‌ها و زمانی نیز شامل هر دو جنس می‌شود. برای نمونه پوشیدن لباس‌های حریر و زر بافت برای مردان نهی شده است و نماز را باطل می‌کند. لباس‌های ممنوع برای هر دو جنس شامل آنهایی می‌شودکه از اجزای بدن مردار باشد و یا پوشیدن لباس‌هایی که به واسطه خصوصیتی باعث انگشت‌نما شدن انسان شود، مانند لباس تنگ و چسبان که برخی از اندام‌های بدن را برجسته می سازد. همچنین پوشیدن لباس‌های مخصوص زنان بوسیله آقایان و بالعکس از دیگر ممنوعیت‌های مشترک لباس است.

اگر لباس در انسان ریا و فخرفروشی و تکبر به وجود آورد، ابزاری در دست شیطان و آفت دین و موجب قساوت قلب خواهد بود.

همچنین در طرح متعالی اسلام، لباس باید موجب فروتنی، خشوع و خضوع انسان در برابر خداوند متعال شود و تجمل پرستی و چشم و هم چشمی و اسراف و مصرف گرایی افراطی، در تهیه لباس مورد توجه قرار نگیرد.

اسلام کلیات حدود لباس پوشیدن را به روشنی تبیین نموده و در جزئیات به راهنمایی و راهگشایی پرداخته و فرهنگ و آداب و سبک زندگی ملت‌ها و شرایط جغرافیایی و آب و هوایی و دیگر اموری را که بر زندگی اجتماعی اثر می‌گذارند، محترم شمرده است. لذا انتخاب طرح، رنگ، جنس و دیگر جزئیات لباس را به عرف جوامع واگذاشته است تا با رعایت حدود الهی، به تناسب فرهنگ ملی، نوع لباس خود را تعیین کنند.

سیاست کلی اسلام در مورد پوشاک، حفظ اخلاق تربیتی و جنسی، تسهیل در ارضاء مشروع نیازها، پیشگیری از زمینه‌های گناه، تقویت خویشتن داری (عفاف)، تقویت احساس مسئولیت در دفاع از حریم شخصی و مقابله جدی با مفاسد اجتماعی و اشاعه منکرات در محیط اجتماعی است[6]

بله! از نظر اسلام مد امری نامطلوب است. مد همان تفاخر و تظاهر و اشرافی گری هوس رانی و غرق شدن در مادیات و باز ماندن از کمال است، که نه تنها فرد را که کل جامعه را فلج می کند.

ادامه دارد...

[1]- بیانات در دیدار با اعضاى «گروه اجتماعى» صداى جمهورى اسلامى ایران‏    29/ 11/ 1370

 

[2]-سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

[3]-04/ 10/ 1370

[4]-04/ 10/ 1370

[5]-سایتleader.ir

[6]-عیسی کشاورز، مهدی محمودی، نگاهی کلان به شاخصهای مد و لباس ،تابستان 90، مقاله از سایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

 



      
<      1   2