شعائر اسلامی

(خلاصه ی کتاب لزوم تعظیم شعائر اسلامى‏ اثر شهید مطهری)

ذلِکَ وَ مَنْ یُعَظِّمْ شَعائِرَ اللَّهِ فَانَّها مِنْ تَقْوَى الْقُلوب‏[1]

این است [فرایض خدا] و هر کس شعایر خدا را بزرگ دارد در حقیقت، آن [حاکى‏] از پاکى دلهاست.

یکى از دستورها و مقررات اسلامى که شامل همه مسلمانان است مسئله لزوم تعظیم شعائر اسلامى، یعنى بزرگ شمردن شعارهاى اسلامى است. ما اول باید کلمه «شعار» را معنى بکنیم تا ببینیم معنى بزرگ شمردن شعار چیست، آنگاه ببینیم چه چیزهایى شعارهاى اسلامى است که ما وظیفه داریم آن شعارها را بزرگ بشماریم‏.

هرکارى که انسان می کند که مفهوم و معنى آن کار این باشد- یا لااقل متضمن این جهت باشد- که وابستگى انسان را به یک گروه معین یا  به یک اعتقاد و تفکر معین اعلام کند، به آن «شعار» مى‏گویند.

اسلام یک دین اجتماعى است. اسلام، هم دین است هم دنیا، هم آخرت است هم زندگى، هم مقررات معنوى و الهى و روحى دارد و هم مقررات اجتماعى. در جمیع شئون زندگى بشر مقررات دارد اسلام گذشته از این مسائل، به حکم اینکه محتواى اجتماعى دارد و می خواهد همیشه به صورت یک واحد اجتماعى زندگى کند، از این نوع دستورها هم دارد و از آن جمله یک سلسله شعارها دارد، شعارهایى که یک مسلمان باید با این شعارها زندگى کند، یعنى باید زندگى خودش را با این شعارها توأم کند و همیشه با این شعارها اعلام کند من مسلمانم، نه به زبان بگوید من مسلمانم. شما اگر در یک کشور خارجى حرکت می کنید و روى اتومبیل خودتان پرچم سه رنگ زده ‏اید، به زبان نمی گویید من ایرانى هستم ولى با عملتان می ‏خواهید به همه اعلام کنید من ایرانیم، من وابسته به ایرانم، من ابایى و ننگى ندارم از اینکه ایرانى باشم، افتخار هم می ‏کنم که ایرانى باشم. همان پرچم را که شما نصب می کنید وابستگى خودتان را به ایران اعلام می کنید.

چند نمونه از شعائر اسلامی

ü       ساخت مساجد و رعایت حرمت آن

ü       تعظیم مساجد و قبور بزرگان دین

ü      سلام کردن در موقع دیدن برادران ایمانی

ü      قرار دادن تاریخ هجری به عنوان مبدا تاریخ

ü      پرداخت آشکار زکات واجب

ü      خواندن نماز به جماعت در مساجد

ü      اذان گفتن با صدای خوش و بلند

ü      عزاداری برای معصومین عموما و بزرگداشت عزاداری امام حسین«علیه السلام» خصوصا

ما علاوه بر همه مقررات و دستورهایى که داریم که باید تهذیب نفس کنیم، باید خداشناس باشیم، باید نماز بخوانیم، باید روزه بگیریم، باید حج کنیم، باید ربا نخوریم، باید شراب نخوریم، باید دروغ نگوییم و راست بگوییم، باید امین باشیم، دستورهاى زیادی که در اسلام هست، علاوه بر همه این دستورها ما باید وقتى که زندگى می ‏کنیم یک نوع برداشتهاى دیگرى هم در زندگى داشته باشیم که در آن برداشتها عملًا داریم می گوییم من مسلمانم. این برداشتها در لباس ما باید ظاهر باشد، در قیافه ما باید ظاهر باشد، در مجالس ما باید ظاهر باشد، در شروع ما به کارها باید ظاهر باشد، در نامگذاریهاى ما براى بچه‏ هاى خود باید ظاهر باشد، در تابلوهایى که در خانه‏ هاى خودمان نصب می کنیم باید ظاهر باشد، در استیل ساختمانهاى ما و در شهر ما باید ظاهر باشد، در همه شئون زندگى ما باید ظاهر باشد؛ یعنى خانه ما باید بگوید من خانه یک نفر مسلمانم. اگر کسى از کوچه عبور می کند، یک نشانه‏ اى باید روى خانه ما باشد که آن خانه بگوید من خانه یک نفر مسلمانم. در لباس پوشیدن ما لااقل یک نشانه باید وجود داشته باشد که بگوید به این نشانه من مسلمانم. ما در این مسائل نه شعار ملى باقى گذاشته‏ ایم نه شعار اسلامى، هیچ کدام، نه زن ما و نه مرد ما. اگر بیایند ببینند، نه یک زن ما را روى قیافه و خانه و این‏جور چیزها می توانند بفهمند که ایرانى است یا مسلمان است و نه یک مرد ما را؛ یعنى دیگر هیچ شعارى در شئون زندگى خودمان باقى نگذاشته ‏ایم.

اسلام شعار تصویرى ندارد

اسلام شعار تصویرى ندارد. دو شعار است که اسلام ندارد؛ یکى شعار تصویرى و یکى شعار عددى. در بعضى از جاهاى دیگر شعارهاى تصویرى پیدا می شود مثل صلیب که شعار مسیحیت است. اسلام شعارى ندارد که در مقابل صلیب بگذاریم.

هلال که شما می ‏بینید امروز تا اندازه‏ اى شعار شمرده می شود و در مقابل صلیب قرار می دهند البته شعار دولت عثمانى بود.

اسلام هیچ نوع شعار تصویرى ندارد. تصویرهایى که با اسم و به انتساب شخص مقدس رسول اکرم یا امیرالمؤمنین یا ائمه اطهار [است و] این تصویرهایى که در بازار می فروشند- شمایل پیغمبر اکرم، شمایل امیرالمؤمنین- هیچ کدام اساس ندارد و اسلام هم از اول تمایلى به این امر نداشته بلکه با آن مخالف بوده است.

اسلام چون راجع به توحید غیور است و غیرت توحیدى زیادى دارد، از اول با مجسمه‏ سازى و مجسمه‏ تراشى- بالاخص براى اولیاى دین- سخت مبارزه کرده است و در آن زمان هم افرادى بودند که اگر می خواستند تصویر بکشند با قلم می کشیدند- مخصوصاً در زمان ائمه که تمدن اسلامى خیلى توسعه پیدا کرده بود- ولى در عین حال چنین چیزى نبوده و مخصوصاً اگر از پیغمبر و ائمه تصویرى می بود حتماً ما حالا آنها را به جاى عیساى مسیح گرفته بودیم و پرستش می کردیم.

ما در اسلام شمایل‏ تصویرى نداریم. چه لزومى دارد؟ واللَّه نه مستحب‏ است و نه واجب؛ حتى مستحب هم نیست. اگر شکى باشد در اباحه آن است.

اسلام شعار عددى هم ندارد

همچنین شعار عددى هم ما نداریم، یعنى یک عدد معین که از نظر اسلام، ما باید براى آن احترام قائل باشیم. مثلًا کلمه مبارکه لا اله الّا اللَّه به یک حساب 135 است، اگر لام را مشدّد حساب کنیم می ‏شود 195. آیا عدد 135 یا 195 براى ما یک عدد مقدسى است؟ نه! عدد 92 مساوى است با اسم مبارک محمّد صلى الله علیه و آله، آیا عدد 92 براى ما یک عدد مقدسى است؟ اگر ما یک جمعى تشکیل دادیم، خوب است 92 نفر باشد نه 93 نفر و نه 91 نفر؟ نه. عدد 110 مساوى است با اسم مبارک على علیه السلام، آیا این عدد از نظر اسلام یک تقدسى دارد؟ 110 با 111 و با 109 فرق می کند؟ نه، اسلام از این بازیها خوشش نمی آید. براى این جور چیزها یک حدیث ضعیف هم شما نمی توانید پیدا کنید. ممکن است شما بگویید من که این کار را می کنم فقط می خواهم وابستگى خودم را به پیغمبر، به لا اله الّا اللَّه، به امیرالمؤمنین نشان بدهم. می گویم راست است ولى اسلام راههاى دیگر نشان داده که از آن راهها شما وابستگى خودتان را نشان بدهید. شما چرا شعارهایى را که خود اسلام آنها را شعار انتخاب کرده است کنار می گذارید بعد شعارى از پیش خودتان انتخاب می کنید؟ حساب ابجد که یک حساب و رمز واقعى و یکى از قوانین حقیقى عالم نیست. اساساً ما نباید به این حسابها ترتیب اثر بدهیم، در هیچ‏ جا و لو به عنوان شعار.

شعارهاى لفظى‏

اسلام شعار لفظى دارد. تابلو بنویسید در خانه خودتان: انَّ اکْرَمَکُمْ عِنْدَاللَّهِ اتْقیکُمْ.

بنویسید: لا اله الّا اللَّه محمّدٌ رسول اللَّه علىٌّ ولىُّ اللَّه. تابلوهاى اصول اجتماعى اسلام را در خانه‏ هاى خودتان بزنید: یا ایُّهَا النّاسُ انّا خَلَقْناکُمْ مِنْ ذَکَرٍ وَ انْثى‏ وَ جَعَلْناکُمْ شُعوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفوا انّ اکْرَمَکُمْ عِنْدَاللَّهِ اتْقیکُمْ.

بدهید از اینها تابلوهاى بسیار عالى بسازند و در خانه‏ هاى خودتان نصب کنید. اینقدر هم از این شعارها ما داریم که الى ماشاءاللَّه. گفتیم اسلام دین ناطق و گویاست، با آدم حرف می زند.

و لا حول و لا قوة الا باللَّه العلىّ العظیم و صلّى اللَّه على محمّد و اله الطاهرین‏

 



[1]-حج32