ترجمه تفسیر المیزان
مقصود از مشرقین و مغربین
" رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ" منظور از" دو مشرق"، مشرق تابستان و مشرق زمستان است، که به خاطر دو جا بودن آن دو چهار فصل پدید مىآید، و ارزاق روزىخواران انتظام مىپذیرد.
بعضى هم گفتهاند: مراد از دو مشرق، مشرق خورشید و مشرق ماه است، و مراد از دو مغرب هم دو مغرب آن دو است.
" مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ" کلمه" مرج به معناى رها و روانه کردن است و ظاهرا مراد از" بحرین- دو دریا" دریایى شیرین و گوارا، و دریایى شور و تلخ است، هم چنان که در جایى دیگر از این دو دریا یاد کرده فرموده:
" وَ ما یَسْتَوِی الْبَحْرانِ هذا عَذْبٌ فُراتٌ سائِغٌ شَرابُهُ وَ هذا مِلْحٌ أُجاجٌ وَ مِنْ کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْماً طَرِیًّا وَ تَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَها".
این دو دریا یکسان نیستند که یکى شیرین و گوارا و نوشیدنش بلا مانع، و این یکى دیگر شور و تلخ است و با اینکه یکسان نیستند شما از هر دو بهرهمند مىشوید، گوشت تازه مىخورید، و مروارید و مرجان استخراج نموده آرایش خود مىکنید. سوره فاطر، آیه 12.
و در(کتاب) احتجاج از على (ع) روایت کرده که در ضمن حدیثى فرمود: و اما اینکه فرموده:" رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ" منظور از آن مشرق زمستان ، و مشرق تابستان است، آیا این (مطلب) را از دورى و نزدیکى خورشید نمىشناسى؟
و در الدر المنثور است که: ابن مردویه از ابن عباس روایت کرده که در تفسیر آیه" مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ" گفته: منظور از دو دریا على و فاطمه است، و منظور از برزخ و حائل میان آن دو رسول خدا (ص) است، و در تفسیر آیه" یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ" گفته است: منظور از لؤلؤ و مرجان حسن و حسین است.
چیزى که هست باید دانست که این تفسیر، تفسیر به باطن است نه اینکه بخواهد بفرماید: معناى بحرین و برزخ و لؤلؤ و مرجان این است.
تفسیر نمونه
درست است که خورشید در هر روزى از ایام سال از نقطهاى طلوع و در نقطهاى غروب مىکند، و به این ترتیب به تعداد روزهاى سال مشرق و مغرب دارد، ولى با توجه به حد اکثر" میل شمالى" آفتاب، و" میل جنوبى" آن در حقیقت دو مشرق و دو مغرب دارد، و بقیه در میان این دو مىباشد.
بعضى دو مشرق و دو مغرب را در اینجا به طلوع و غروب" خورشید" و طلوع و غروب" ماه" تفسیر کردهاند و آن را مناسب با آیه گذشته" و الشمس و القمر بحسبان" مىدانند، ولى معنى اول مناسبتر به نظر مىرسد، به خصوص اینکه در بعضى از روایات اسلامى به آن اشاره شده است.
از جمله در حدیثى از امیر مؤمنان على ع مىخوانیم که در تفسیر این آیه فرمود:
ان مشرق الشتاء على حده، و مشرق الصیف على حده، اما تعرف ذلک من قرب الشمس و بعدها؟:
" مشرق (آغاز) زمستان جداگانه است، و مشرق (آغاز) تابستان جداگانه است آیا نمىبینى که خورشید در این دو فصل نزدیک و دور مىشود (اشاره به بالا آمدن خورشید در آسمان در فصل تابستان و پائین رفتن در فصل زمستان است).
توضیح اینکه: از آنجا که محور زمین نسبت به سطح مدار آن مایل است و زاویهاى در حدود 23 درجه تشکیل مىدهد و با همین حال به گرد آفتاب مىگردد طلوع و غروب آفتاب دائما متغیر به نظر مىرسد و از 23 درجه میل اعظم شمالى (در آغاز تابستان) تا 23 درجه میل اعظم جنوبى (در آغاز زمستان) در تغییر است که مدار اول را مدار" رأس السرطان" و مدار دوم را مدار" رأس الجدى" گویند، و این است دو مشرق و دو مغرب آفتاب و بقیه مدارات در درون این دو مدار قرار دارد.
از آنچه گفتیم این نکته به خوبى روشن شد که چرا در بعض آیات قرآن آمده است فَلا أُقْسِمُ بِرَبِّ الْمَشارِقِ وَ الْمَغارِبِ:" سوگند به پروردگار مشرقها و مغربها" (معارج- 40).
زیرا در آنجا اشاره به تمام مشرقها و مغربهاى خورشید در عرض سال است، در حالى که در آیه مورد بحث تنها به نهایت قوس صعودى و نزولى آن اشاره مىکند.
در اینکه این دو دریاى شیرین و شور کجاست که بر یکدیگر غلبه نمىکنند؟ و این برزخى که میان آن دو قرار دارد چیست؟ در میان مفسران گفتگو بسیار است، و بعضى تعبیراتى دارند که نشان مىدهد وضع دریاهاى زمین در آن زمان براى آنها کاملا مشخص نبوده است، از جمله اینکه گفتهاند: منظور از این دو دریا دریاى فارس و دریاى روم است، در حالى که امروز مىدانیم این هر دو دریا آب شور دارد و برزخى در میان آن دو نیست.یا اینکه گفتهاند: منظور دریاى آسمان است، و دریاى زمین که اولى شیرین و دومى شور است، در حالى که مىدانیم دریایى در آسمان وجود ندارد جز ابرها و بخاراتى که از اقیانوسهاى زمین برمىخیزد.یا اینکه گفتهاند: منظور از دریاى شیرین آبهاى زیرزمینى است، که با آبهاى دریاها مخلوط نمىشود، و برزخ میان این دو دیوارهاى این مخازن آنها است.
در حالى که مىدانیم در زیرزمین چیزى به صورت دریا کمتر یافت مىشود، بلکه ذرات آب در لابلاى ذرات خاک و شن مرطوب مخفى و پنهان است هنگامى که در نقطهاى چاه مىکنند این رطوبتها تدریجا جمع شده و آب ظاهر مىگردد، بعلاوه لؤلؤ و مرجان که در آیات بعد به آن اشاره شده از آبهاى زیرزمینى به دست نمىآید.
پس منظور از این دو دریا چیست؟
سابقا در تفسیر سوره فرقان به این واقعیت اشاره کردیم که رودخانههاى عظیم آب شیرین هنگامى که به دریاها و اقیانوسها مىریزند معمولا دریایى از آب شیرین در کنار ساحل تشکیل مىدهند و آب شور را به عقب مىرانند و عجب اینکه تا مدت زیادى این دو آب شیرین و شور به خاطر تفاوت درجه غلظت به هم آمیخته نمىشوند. در مسافرت با هواپیما در مناطقى که این رودخانهها به دریا مىریزند منظره دریاهاى آب شیرین و شور که در کنار هم قرار دارند و از هم جدا هستند به خوبى از بالا نمایان است، و هنگامى که کناره این آبها به یکدیگر مخلوط شوند آبهاى شیرین تازه جاى آنها را مىگیرند، به طورى که این دو دریاى جدا از هم دائما جلب توجه مىکند. جالب اینکه به هنگام مد دریا که سطح اقیانوس بالا مىآید آبهاى شیرین به عقب رانده مىشود، بى آنکه با آب شور مخلوط گردد (مگر در مواقع خشکسالى و کم آبى) و قسمت زیادى از خشکى را مىپوشانند، لذا ساحلنشینان در این مناطق با مهار کردن این آبهاى شیرین نهرهاى زیادى در منطقه ساحلى به وجود مىآورند که به وسیله آن زمینهاى فراوانى مشروب مىشود. این نهرها که از برکت جزر و مد ساحلى و تاثیر آن در آب این نهرها به وجود مىآید در شبانهروز دو بار از آب شیرین پر و خالى مىشود، و وسیله بسیار مؤثرى براى آبیارى مناطق وسیعى هستند.
در باره این دو دریا تفسیر جالب دیگرى از ناحیه بعضى گفته شده که منظور از آن احتمالا جریان" گلف استریم" است که شرح آن را به خواست خدا در نکات ذیل همین آیات بیان خواهیم کرد.
گلف استریم، و رودهاى عظیم دریایى!
اگر تعجب نکنید در سراسر اقیانوسهاى جهان رودهاى عظیمى در حرکت است که یکى از نیرومندترین آنها" گلف استریم" نام دارد.
این رود عظیم از سواحل آمریکاى مرکزى حرکت مىکند و سراسر اقیانوس اطلس را مىپیماید و به سواحل اروپاى شمالى مىرسد.
این آبها که از مناطق نزدیک به خط استوا حرکت مىکنند گرم هستند، و حتى رنگ آنها گاه با رنگ آبهاى مجاور متفاوت است، و عجب اینکه عرض همین رود عظیم دریایى (گلف استریم) در حدود 150 کیلومتر، و عمق آن چند صد متر مىباشد! سرعت آن در بعضى از مناطق به قدرى است که در یک روز 160 کیلومتر راه را طى مىکند.
تفاوت درجه حرارت این آبها با آبهاى مجاور در حدود 10 تا 15 درجه است، و لذا حاشیه غربى آن را دیوار سرد مىنامند.
" گلف استریم" بادهاى گرمى به وجود مىآورد، و مقدار قابل توجهى از حرارت خود را به طرف کشورهاى شمالى قاره اروپا مىبرد، و هواى آن کشورها را بسیار مطبوع مىکند، و شاید اگر این جریان نبود زندگى در آن کشورها بسیار سخت و طاقتفرسا بود.
باز تکرار مىکنیم" گلف استریم" یکى از این رودهاست، و در آبهاى پنج قاره جهان نظیر این جریان دریایى فراوان است.
و عامل اصلى آن تفاوت حرارت منطقه استوایى زمین و مناطق قطبى است که این حرکت را در آب دریاها به وجود مىآورد.
این موضوع را با یک تجربه ساده مىتوان دریافت: اگر ظرف بزرگ آبى داشته باشیم در یک طرف آن قطعه یخى قرار دهیم، و در طرف دیگر قطعه آهن داغى، و روى سطح آب کمى کاه بریزیم، مىبینیم جریانى در سطح این آب پیدا مىشود و آبها آهسته از آن منطقه گرم به سوى منطقه سرد حرکت مىکنند، عین این ماجرا در کل دریاهاى جهان روى مىدهد، و سرچشمه پیدایش این رودهاى دریایى است.
عجب اینکه این رودهاى عظیم دریایى با آبهاى اطراف خود کمتر آمیخته مىشوند و هزاران کیلومتر راه را به همان صورت مىپیمایند و مصداق" مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ" را به وجود مىآورند! و از آن جالبتر اینکه در محل برخورد این آبهاى گرم با آبهاى سرد مجاور، پدیدهاى رخ مىدهد که براى انسان بسیار پر سود است، زیرا در محل تقاطع این آبهاى گرم و سرد یک نوع حالت بى حسى یا مرگ دستجمعى براى حیوانات ذرهبینى که در میان آب معلق هستند به وجود مىآید، و از این راه ماده غذایى فراوان و بى حساب جمع مىشود که سبب جلب دستههاى بزرگ ماهیان مىگردد، و به این ترتیب این منطقه یکى از بهترین مناطق صید ماهى در کره زمین است.
و لذا یکى از تفسیرها براى آیات فوق همین است و منافاتى با سایر تفسیرها ندارد و جمع میان همگى ممکن است.