نظرات علماء

1-   شیخ محمد حسن نجفی صاحب کتاب گرانسنگ جواهرالکلام در ضمن شمردن غسلهای مستحب می فرماید: و اما غسل روز نوروز که بین متاخرین مشهور است و بلکه مخالفی بر آن نیافتم؛ دلیل اثبات آن خبر معلی بن خنیس است که در مصباح و مختصر مصباح وارد شده است که:« اذا کان یوم النیروز فاغتسل الخ» و در خبر دیگری از امام صادق (علیه السلام) در کتاب المهذب از شیخ جلیل ابن فهد حلی است که از مصابیح روایت کرده که طولانی و مشتمل است بر اموری بزرگ که در این روز رخ داده از جمله: بیعت علی (علیه السلام)، و ارسال او به سمت اجنّه، و پیروزی اش در نهروان و قتل ذی الثدیه . ظهور قائم و پیروزی اش بر دجال و ...

ایشان پس از نقل روایت اجبار منصور به امام کاظم برای جلوس در نوروز از کتاب مناقب می فرماید:

این روایت علاوه بر قصورش از مخالفت با نوروز، محتمل تقیه است یا احتمال دارد که نوروز مذکور غیر از نوروز بزرگ شرعی باشد به خاطر وقوع اختلاف در تعیین آن بنا بر اقوال مختلف.[1]

2-   امام خمینی و مقام معظم رهبری در جای جای سخنان و مکتوبات خود نوروز را عید خوانده و هر ساله در پیام نوروزیشان آن را به مردم تبریک گفته اند. حضرت امام نیز مانند سایر متاخرین روزه ی عید نوروز را مستحب می دانند.[2]

3-   حضرت آیه الله مکارم نیز روزه ی این روز را مستحب می دانند.[3]

4-   شیخ عباس قمی در مفاتیح الجنان در باب دوم در اعمال سِنه حدیث معلّی بن خنیس را آورده و اعمال عید نوروز را ذکر می کند.

5-   تمام علمایی که بر استحباب روزه ی این روز تاکید کرده اندنیز ضمنا یا آشکارا آن را روز مهمی دانسته اند: محقق حلی[4]، شهید اول[5] ، ابن فهد[6]و... وی می گوید: نوروز روزی جلیل القدر است و تعیین آن در سنت مشکل است در حالی که شناخت آن مهم است چون عبادتی که مطلوب شارع است به آن تعلق گرفته است و اطاعت پروردگار موقوف بر شناخت دستورات اوست.[7]

6-   اهل سنت معمولا مخالفت کرده اند من جمله غزالی، گروه طالبان افغانستان در سال76و...

جمع بندی:

تا آنجا که ما بررسی کرده ایم فتوای علمای شیعه بر استحباب روزه ی نوروز و اهمیت این روز است و احادیث نوروز را قبول کرده اند و بر اساس آن فتوا داده اند و معمولا نوروز را همین نوروز معروف دانسته اند هرچند برخی هم دهم ایار و... را گفته اند. پس برای مخالفت با این عید باستانی دلیلی به نظر نمی رسد به علاوه اینکه از سنت های غلط در این عید خبری نیست و هرچه هست آداب مبارک است: صله رحم، دیدار از دوستان، هدیه دادن، آشتی، نظافت محیط و روح، برنامه ریزی برای سال آینده وحسابرسی سال گذشته و... و اگر در جایی سنتی غلط و دست و پاگیر باشد روشن است که خود مردم باید با آن مقابله کنند و می کنند.

بررسى مصادر کهن، نشان مى دهد که نوروز به عنوان یک آیین ایرانى، در فرهنگ مسلمانان و شیعیانْ رواج داشته است.
اینک شواهد این امر را بازگو مى کنیم:
1ـ به اعتقاد برخى متخصصان تبدیل گاه شمار در جلسه مشورتى خلیفه دوم براى تعیین تقویم، هرمزان تازه مسلمانْ شرکت داشت و تقویم ایرانى را براى حاضران شرح کرد و خلیفه آن تقویم را براى امور دیوانى و خراج پذیرفت[8] و روشن است که نوروز جزئى از تقویم ایرانى به شمار مى رود
.
2ـ نجاشى در شرح حال ابوالحسن نصر بن عامر بن وهب سنجارى نوشته است که وى از ثقات شیعیان است و کتاب هایى دارد از جمله: «کتاب ما روى فى یوم النیروز».
همچنین ابن ندیم درباره صاحب بن عبّاد آورده است که «کتاب الأعیاد و فضائل النیروز» نگاشته است.
در دوره صفویه نیز نوروزیه هایى بسیار به قلم علماى دین تحریر شد.
3ـ خراج در دوره عباسیان بر اساس نوروز تنظیم مى شده است.

4ـ خلفاى اموى و عباسى هدایاى نوروز را مى پذیرفته اند؛ بلکه دستور مى داده اند تا برایشان ارسال گردد.
گفتنى است در برخى مناطق حاکمان اهل سنّت گرفتن هدایاى نوروز را منع مى کردند.چنان که از برگزارى مراسم نوروز ممانعت به عمل مى آوردند.
5ـ از دیرباز تاکنون، نوروز در سروده هاى شاعران تازى گو و پارسى زبان حضور جدّى دارد و این نیز شاهدى گویا بر حضور نوروز در فرهنگ ایرانیان مسلمان است.
با توجه به این شواهد و امور دیگر نوروز را در دوره اسلامى از شعائر مجوسى دانستن سخنى نا صواب است، چنان که آن را ترویج آیین آتش پرستان انگاشتن واقعیت خارجى ندارد. گذشته از اینها در روایات اسلامى و سخن فقیهان فضیلت روزه نوروز مطرح است و به نقل بیرونى: «مجوس را روزه اى نیست و هر کس از ایشان روزه بگیرد گناه کرده است».
گیریم روزگارى نیز نوروز چنان بود، ولى زمانى که در عرف ایرانیان مسلمان آن حالت از میان رفت دیگر ذَمّى بر آن نیست. همان گونه که امام خمینى فتوا داد که شطرنج اگر روزى ابزار قمار نباشد حرمتى در بازى با آن نیست.[9]



[1]- جواهر الکلام،ج5،صص41 و42.

[2]-رساله ی توضیح المسائل امام خمینی، مسأله 1748.

[3]- رساله ی توضیح المسائل معظم له، مسأله 1470.

[4]-ایضاح الفوائد، ج1،ص11.

[5]-بیان،ص38. دروس،ج1، ص87.

[6]-رسائل العشر،ص54.

[7]- مهذب البارع،ج1،ص191.

[8]- گاهشمارى هجرى قمرى و میلادى، دکتر رضا عبداللهى، ص25ـ26.

[9]-نوروز در روایات اسلامی1،مهدی مهریزی،سایت راسخون.